انتخاب شهرداران ضعیف و عدم پاسخگویی شوراها
آقای شهردار جنابعالی که هم اکنون شهردار هستید ، بنا به گفته ها قبلا سالهای سال شما مسئول امور اداری شهرداری مرند بوده اید، و اگر کل عملکردهای شهرداران قبلی را محاسبه کنید همه آنها (چندین شهردار دوره های قبلی )درطول خدمتشان در مجموع به اندازه نیمی از عملکردهای شما (که مدت آنها هنوز به یک ماه هم نمیرسد) به این شهر خدمت رسانی نکرده اند، دلیل آن چیست ؟ آیا مگر شما در آن زمان در شهرداری مرند مسئول نبودید و نمی توانستید این کارها را با همکاری شهرداران قبلی انجام دهید؟پس چرا نکرده اید و الان به این فکر افتاده اید ؟به نظر شما راز این مطلب در چیست؟لطفا نظر بدهید.
توضیــح
ازوقتي كه شوراها جاني دوباره گرفت تا درخدمت شهر ومردم شهرباشند بيش ازيك دهه مي گذرد. شوراها در اين مدت منشا اقدامات بسيار مهمي بودند. همچنان برخي از گره هايي كه در راه توسعه شهر قرار دارد بي شك تنها با چانه زني و نوعي رفتار اخلاق مدارانه شوراهاي اسلامي مرتفع ميشود. اخلاقي كه بر روي كاغذ و قانون نمي توان آن را نوشت. اين مسله در شهرهاي كوچك خیلی عيان تراست. در بسياري از موارد، هنگامي كه در بروكراسي خشن اداري و قانون هاي خاص كاغذي كاري از پيش نمي رود يا اصولا دركي از حل مشكل با روش اخلاق مدارانه وجود ندارد، شوراهاست كه به فريادمان پاسخ مي دهند و مرحمي براي زخم هايمان ميشوند. اما همين شوراها مسوليت هاي سنگين تري هم دارند كه بنظر مي رسد آنچنان كه شايسته است شاهد موفقيت هاي آنها در اين زمينه ها نيستيم.
شوراي شهر و شهرداري در واقع بهمثابه حكومتي محلي هستند كه قوه مجريه آن شهرداري و قوه مقننه آن شوراي شهر است. اما در قانون فعلي شوراها، شهرداري نهادي مستقل و جدا از شوراي شهر نيست، بلكه نهادي در ادامه و منتخب شوراي شهر است. در واقع شوراي شهر نهادي متمركز است كه هم اختيار نظارتي و هم اجرايي دارد. اختيار اجرايي با انتخاب شهردار و تصويب مصوبات و اختيار نظارتي با تذكر، سؤال و استيضاح تحقق مييابد. تجميع اين وظايف و اختيارات در نهاد شورا احتمالاً با پيامدها و آثارمثبت و منفي زيادي روبرو است. با اين اوصاف در اين يادداشت تلاش ميشود به يكي ازنقاط قوت و اختيار متعالي كه در دست شوراهاست ولي اكنون در بسياري ازشهرها شاهد بي ثباتي در مديريت شهري در اين زمينه هستيم و در واقعه اين اختيار مهم قانوني شوراها تبديل به چالش شده است و شوراها نتوانسته اند اين فرصت را در بسياري از موارد در اختيار توسعه شهر قرار دهند اشاره اي داشته باشم.
يك زمان آرزو داشتيم قانون شوراهاي اسلامي در ارايه خدمت به مردم محدود و ناقص نباشد و قانون اختيارات شوراها را افزايش دهد اما اكنون شاهد هستيم تواناييها و ظرفيتهاي شوراهاي اسلامي شهر و روستا در انتخاب حتي شهردار هم در بسياري از دوره ها با شكست روبرو بوده است و رضايت بخش نبوده است.
نظارت بر كار مديران دستگاههاي اجرايي و يا پيگيري قانوني در اين زمينه از ديگر آرزوهاي ما بوده است. يعني شورا را شوراي شهرداري نمي دانيم بلكه شورا ، شوراي كل شهر است وبايد بر همه دستگا هها نظارت كند. اما شورايي كه درانتخاب تنها يك شهردار در پاره اي از امور اين همه دچار اشتباه ميشود چگونه مي توان اختياراتش را گسترده تر آرزو كرد.
در بسياري از دوره ها شاهد هستیم افرادي كه براي شوراهاي اسلامي شهر و روستا به عنوان نامزد داوطلب ميشوند با بسياري از دانشهاي مديريت و قوانين شهري آشنا نبودند و نیستند. آنها بايد از پتانسيل بالايي برخوردار باشند تا بتوان به آنها اعتماد كرد.
علي ايحال شوراها اسلامي شهر در حال حاضر بنا به چيزي كه قانون براي آنها پيش بيني كرده است، شهردار را براي اداره امور شهري انتخاب مي كنند. نكته اصلي دراينجا اينست كه اين قدرت انتخاب با سوالات زيادي روبرو است كه بايد به آنها پاسخ داد.
من دراينجا با چند سوال مهم كه شديدا ذهنم رادرگيركرده است يادداشتم را پي ميگيرم.به اين اميد كه پاسخي درخوربيابم.
1-چگونه است كه يك شورا، شهرداري را انتخاب مي كند كه خودش تنها مرجع ناظربر عملكرد آن شهردار است؟
2- دريك زمان شهرداري ضعيف توسط شورا برگزيده ميشود و شورا به اين دليل كه خودش او را انتخاب كرده نمي خواهد ضعف وي را گوشزد كند ويا او را استيضاح كند تكليف مردم چه ميشود؟
3- شورا شهرداري راانتخاب مي كند. چه كسي پاسخگوي ظلم شورايي است كه دراين مدت با انتخاب غير اصلح خود بر شهر روا داشته است؟ كدام مرجع محل رسيدگي به تصميم اشتباه شوراهايي است كه با انتخاب خود (انتخاب شهردار) ميلياردها تومان به شهرآسيب رسانده اند و فرصت هاي توسعه را ازدست داده اند؟
4- اعضاي شوراي يك شهر برحسب اتفاق آگاهانه يا ناآگاهانه ازطرف مردم ضعيف از آب درمي آيد. همين شورا شهردار را انتخاب ميكند تا سالها بر مسند قدرت در عين بي كفايتي بماند. چگونه مي توان مانع اين كارشد؟
5- تاكنون در سطح كشور شاهد استيضاح، بركناري، محاكمه، و توبيخ شهرداران زيادي بوده ايم كه بنا به دلايلي تخلف كرده اند. چرا ما تا كنون شاهد محاكمه حتي يك شورايي نبوديم كه در ابتدا باتصميم اشتباه او يك شهردار متخلف بر مسند قدرت نشسته است؟
6- شورا ستم مي كند. درگام نخست اين ستم ، شهرداري نالايق برمي گزيند. در گام بعدي با او سرسازش دارد و او را الگو قرار مي دهد. در گام هاي بعدي كج دار و مريض روزگار را با او سپري مي كند و به اهداف مورد نظرش مي رسد و زماني كه با فشار مردمي يا رسانه اي مجبور به استيضاح شهردار ميشود عمر شوراها تمام شده است و ديگر او شورا نيست. اين شهردار توسط شوراي دور بعدي بركنار ميشود. كدام قانون شوراي مبدا و مرجع را مورد پيگيري قضايي به خاطر ظلمي كه بر شهر روا داشته است ميكند؟ (ما دربسياري ازشهرها شاهد اين هستيم كه شوراها زمان را مي خرند تا دوران 4 ساله خدمتشان سپري شود)
7- شورا مصوب ميكند ، شهرداري اجرا مي كند. در اين وسط اشتباهي بزرگ رخ مي دهد. شهردار شانه خالي مي كند و با قيافه اي حق به جانب مي گويد مصوبه شورا را اجرا كرده است. ناظر اين مصوبه ها كيست؟ اگر شوراي نگهبان و يا تشخيص مصلحت نظام ناظر مصوبات نمايندگان مجلس است چه كسي ناظر مصوبات شوراهاي اسلامي است؟
انتخاب شهردار توسط شوراي شهر باعث ميشود كه اعضاي شوراي شهر بيشتر به همسويي شهردار با خود فكر كنند تا نظارت بر تخلفات مالي و تخطي وي از وظايف قانونياش.
در صورت انتخاب مستقيم شهردار ازسوي مردم و نبود مكانيسم نظارتي قوي و فوري ازسوي اعضاي شوراي شهر، احتمال سوء استفاده شهرداري از موقعيت خود افزايش پيدا خواهد كرد. بنابراين نقش نظارتي شورا همچنان پابرجاست.
با توجه به بيثباتي كه هماكنون در مديريت شهرداريهاي برخي از شهرها به واسطه اختلاف و بركناري شهرداران ازسوي شوراهاي شهر وجود دارد انتخاب مستقيم شهردار ازسوي مردم ميتواند باعث ايجاد ثبات مديريتي در شهرهاي بزرگ شود.
درواقع انتخاب شهردار توسط اعضاي شوراي شهر، وظايف اين نهاد مردمي را به حاشيه رانده و باعث شده است تا انتخاب شهرداران ابزاري براي سهمخواهي برخي از نمايندگان شوراي شهر شود و مسائل و مشكلاتي از قبيل زد و بند اعضاي شوراها را با برخي از شهرداران بهوجود بياورد. ازاين رو انتخاب شهردار توسط مردم يكي از راهكارها براي كاهش دخالت شوراها در امور اجرايي است.
طرح انتخاب مستقيم شهرداران توسط مردم ميتواند با آثار مثبتي نظير ايجاد ثبات مديريتي، تقويت نقش نظارتي شوراي شهر، ظهور شهرداريهاي قدرتمند و مسئوليتپذير، افزايش تعامل و همكاري مردم با شهرداران، افزايش مشاركت مردم، ... به همراه باشد.
نظرات شما عزیزان: